حمید رضا حمید رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

ناباورانه

عشق مامان و بابا و خواهری

پسر گلم برا واکسن رفتیم مرکز بهداشت و وزن و قد گرفتیم . 10.5 وزن                قد و دور سر          . از صب یه کم عطسه میکردی و اب ریزش بینی هم داشتی. نگرانت بودم. اگه سرما خورده بشی و همزنان درد و تب واکسن.  قبل از رفتن چندتا عکس ازت گرفتم که  نمیدونستی قراره اوف بشی  گوگولی من. خلاصه قطره فلج خوردی و واکسن کزاز هم تزریق شد ولی گفتن واکسن هپاتیت نایاب شده و ....  . شب به هر تربیب که بود رفتیم باغ. حالت خیلی خوب نبود. بی حال بوذی و تب دار. سر سفره هم همش دلت غذای سفره میخواست که یه کم خوردی و شب نصفه شب با تب شدید همه رو بالا اوردی. داغ داغ بودی. بابار...
24 آبان 1391

حمید رضا جون در پایان 6 ماهگی

گل پسرم تو این دو سه هفته ی اخیر تغییرات زیادی کرده. صدا دار شده حسابی. داد میزنه میخنده اقون باقون میگه و دوست داره باهاش صحبت کنیم و بازی کنیم. از همه بیشتر با یگانه میخنده وقتی باهاش بازی اومدم ....ا. اومدم...... اومدم........ اومدم بخورمشششششششششش. اونم حسابی میخنده طوری که همه باهاش غش میکنن از خنده. ذیگه اینکه شکمو شده. سر سفره میخواد همه چیزو بخوره. امروز ماکارونی خوردنش خیلی جالب بود  مخصوصا وقتی که میخواست بره تو قابلمه و با زور تمام قابلمه رو میکشید. روروک سواریش روز به روز بهتر میشه. دنده عقب میره گاهی هم به چپ و راست.  انگشت شصت پاش هم فعلا خیلی براش لذیذه دو روزه که یاد گرفته با تفاش حباب درست کنه و بلبلبلب...
16 آبان 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناباورانه می باشد