عشق مامان و بابا و خواهری
پسر گلم برا واکسن رفتیم مرکز بهداشت و وزن و قد گرفتیم . 10.5 وزن قد و دور سر . از صب یه کم عطسه میکردی و اب ریزش بینی هم داشتی. نگرانت بودم. اگه سرما خورده بشی و همزنان درد و تب واکسن. قبل از رفتن چندتا عکس ازت گرفتم که نمیدونستی قراره اوف بشی گوگولی من. خلاصه قطره فلج خوردی و واکسن کزاز هم تزریق شد ولی گفتن واکسن هپاتیت نایاب شده و .... . شب به هر تربیب که بود رفتیم باغ. حالت خیلی خوب نبود. بی حال بوذی و تب دار. سر سفره هم همش دلت غذای سفره میخواست که یه کم خوردی و شب نصفه شب با تب شدید همه رو بالا اوردی. داغ داغ بودی. بابار...
نویسنده :
مامی
22:14